سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدایا! به تو پناه می برم از دانشی که بهره نمی دهد و از دلی که فروتن نمی گردد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

نرمانجلس
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:0بازدید دیروز:0تعداد کل بازدید:2493

علی غلامی :: 85/11/1::  5:10 عصر

مهربونی را وقتی دیدم که کودکی می خواست اب شور دریا را با ابنبات کوچکش شیرین کند

پس از آن غروب رفتن ... اولین طلوع من باش ... من رسیدم رو به آخر ... تو بیا شروع من باش ... شب و از غصه جدا کن ... چکه کن رو باور من ... خط بکش رو جای پای ... گریه های آخر من ... اسمتو ببخش به لبهام ... بی تو خالیه نفسهام ... خط بکش رو باور من... زیر سایهبون دستام ...خواب سبز رازقی باش ... عاشق همیشگی باش ... خسته ام از تلخی شب ... تو طلوع زندگی باش (معین آهنگ طلوع )




دستتو بکن تو موهات و یک تارشو بگیر تو دستت.....گرفتی؟حالا اونی که تو دستته.همونو به صد تا دنیا نمیدم



وقتی دلت گرفت بشین به اندازه تمام دلتنگیات گریه کن . برای اینکه کسی اشکاتو نبینه ماهی کوچیکی شو و به ته دریا برو . دیگه نه کسی صداتو می شنوه نه کسی اشکاتو می بینه . حالا فهمیدی چرا اب دریا شووره؟




شاید یه کسی شب ها برای اینکه خواب تورو ببینه به خدا التماس می کنه شاید یه کسی به محض دیدن تو دستش یخ می زنه و تپش قلبش مرتب بیشتر میشه مطمئن باش یه کسی شب ها به خاطر تو توی دریای اشک می خوابه ولی تو اون رو نمی شناسی


--------------------------------------------------------------------------------


یه روز وقتی به گل نیلوفر نگاه می کردم ترس تموم وجودمو برداشت که شاید منم یه روزمثل گل نیلوفر تنها بشم! سریع از کنار مرداب دور شدم. حالا وقتی که میبینم خودم مرداب شدم دنبال یه گل نیلوفر می گردم که از تنهایی نمیرم و حالا می فهمم ... گل نیلوفر مغرور نیست اون خودشو وقف مرداب کرده...




لرزش صدات ، برق نگات ، تپش قلبت ، نفس های تند و عرقی که روی پیشونیت نشسته همه گویای یه چیز هستن : تیروئیدت پرکاره . برو دکتر




آخر یه روز پرینت قلبم رو می گیرم تا باورت بشه که با هر نفسم صد بار می گم دوستت دارم




سعی کن همیشه تنها باشی چون تنها به دنیا آمده ای و تنها می میری بگذار عظمت عشق را هیچ گاه درک نکنی چون آنقدر عظیم است که تو را در زندگی نابود می کند اما اگر عاشق شدی ... فقط یک نفر را دوست بدار بخند ، گریه کن و قدم بردار تنها برای یک نفر




  اگه 5 تا دوست مثل تو داشتم، حتما یه گاوداری میزدم




دیشب خواب دیدم اونم چه خوابی... حالا گوش کن تا تعریف کنم خواب دیدم مردیم و داریم میریم بهشت... توی راه تو خسته شدی و من کولت کردم... سر پل صراط که رسیدیم من خسته شدم و تو منو کول کردی... دم در بهشت که رسیدیم نگهبان گفت خرت رو ببند دم در و بیا داخل


علی غلامی :: 85/11/1::  2:9 عصر


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
::تعداد کل بازدیدها::

2493

::آشنایی بیشتر::
::لوگوی من::
نرمانجلس
::اشتراک::